رشد هوشمند شهری به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت توسعه در برابر رشد بیرویه سکونتگاهها اقتصاد، جامعه و محیط را مورد حمایت قرار میدهد و با فراهم کردن یک چارچوب کاری، اجتماعات را از تصمیماتی درباره اینکه کجا و چگونه رشد خواهد کرد، آگاه میسازد. با تکیه بر هدایت آگاهانه سازمان فضایی و با مدنظر قراردادن اثرات نامطلوب گسترش فیزیکی شهر، توسعه درونزای شهری به عنوان یکی از وجوه رشد هوشمند با درونمایه بازآفرینی رویکرد مورد تأکید در این نوشتار است. رهیافت مسکن اجتماعی در کل سیستم شهری سعی دارد پروژههای محرّک توسعه و احیاگر را با در نظرگرفتن بافتهای فرسوده به عنوان جزئی از شهر و با ارائه راهکارهای همه جانبه تشویق کند.
برنامهریزی و اجرای پروژه های محرّک توسعه در جایگاه یکی از راهبردهای ایجاد بسترهای لازم برای حضور ساکنان و توجه به پتانسیلها و ابعاد توسعه مطرح میباشد. به عبارتی، پروژه محرّک بهعنــوان یک تبلیغ بزرگ برای محدودهای اســت که پیام ضمنی آن مکانی برای جذب سرمایهگذاریها میباشد. از جمله نتایجــی کــه از پروژههــای محرّک توســعه انتظــار مــیرود تغییر در روند ساختوسازها، ایجاد انگیزه برای نوسازی بناها و واحدهای مسکونی، تقویت نیروی تجاری محدوده و ایجاد فرصتهای شــغلی برای ســاکنین محلات اســت.
حفاظت بافتهای تاریخی و بازآفرینی شهری اصلیترین نیروی محرّک در ابعاد گوناگون شهری بوده و کلید موفقیت آن، پرداختن همزمان به توسعه و حفاظت است که این امر شهرها را برای پذیرش کارکردها و یا ارائه خدمات جدید مجهز نموده و کارکردهای باارزش موجود را به اعتلا میرساند.
بازآفرینی و بازیگران آن
در بیان بازآفرینی، این مفهوم از کلمات نوسازی یا بازفعالسازی مشتق میشود که بازساخت و بازنوسازی اقتصاد شهری را در راستای بازخورد متقابل اجتماعی- فرهنگی دنبال میکند. بازآفرینی شهری نگرشی یکپارچه و کنشی است که منجر به حل مسایل شهری و بهبود پایایی اقتصادی، فیزیکی و محیطی یک منطقه موضوع تغییر است.
به عبارتی، برنامههای بازآفرینی به عنوان یک استراتژی جامع برای دستیابی به ارتقای کیفیت برنامهریزی و طراحی شهری در مناطق با سطح ناکارآمــدی اجتماعی و فضاهای نامطلوب شــهری مورد اســتفاده قــرار میگیرنــد. این رویکرد به دنبال پاســخگویی به مقولاتی چون رشــد دوباره فعالیتهای اقتصادی در منطقه طرح و محدوده بلافصل، رونقبخشی به صنعت ساختمان و کسب و کارهای مرتبط با آن، شــمول اجتماعیِ نواحی دارای محرومیت و احیای کیفیت یا تعادل زیســتمحیطی میباشــد. بازآفرینی شهری در طیفی از پروژه های بزرگمقیاس برای ارتقای رشد اقتصادی تا مداخلات در حد محلهها و واحدهای همسایگی به منظور ارتقای کیفیت زندگی میگنجد.
ماهیت چند تخصصی و متنوع پروژههای بازآفرینی، موجب پیچیدگی فرایند در هماهنگی عملکرد ذینفعان از نهادهای خصوصی و عمومی میشود. بازآفرینی بافتهای ناکارآمد شهری مستلزم تلاش همراستا و هماهنگ بازیگرانی با ساختار و سازمانهای متفاوت و با اهداف متفاوت و یا حتی متضاد است. در این طیف سازمانهای دولتی با ساختارهای تمرکزگرا و بروکراتیک با ماموریت حاکمیتی و مدیریت وظیفهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد با ساختار شورایی و ماموریت غیرانتفاعی تا شرکتهای بخش خصوصی با مدیریت متمرکز و ماموریت انتفاعی قرار دارند.
به بیانی روشن، بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری دارای خصوصیات یک طرح است که شبکهای از ذینفعان در اجرا و پیش برد اهداف آن دخیل بوده و یکی از مهمترین عوامل در پیشبُرد این طرحها، مسئله حاکمیت ذینفعان آن است. لذا شناخت حاکمیت این شبکه و نقد آنست که میتواند در موفقیت این طرحها تأثیرگذار باشد.
بستر مسکن اجتماعی
پیکرهبندی فضایی یک بافت بیانگر وجود یک رابطه بین فرایندهای کالبدی و اجتماعی است. زمانی که تعامل بین این دو فرایند قطع شود یک ترکیب فضایی خام و مشکلدار به وجود میآید که مشکلات اجتماعی- اقتصادی را دامن می زند. در این حالت بافت های مشکل دار معمولاً دارای خصوصیاتی فضایی از قبیل کاهش شدید مقیاس خطوط محوری در نقشه مربوطه، پیچیدگی فضایی بیش از حد و عدم همپیوندی با بافتهای اطراف است. هیلیر و واووگان (نظریه پردازان ساختار شهری) در تحلیل سازمان فضایی شهرها توسط روش چیدمان فضا به این نتیجه رسیدهاند که معمولاً مناطق مسکونی در تقابل با مناطق تجاری به طور نسبی دارای خاصیت جدا افتادگی فضایی بوده و به صورت پسزمینه در نقشهها ظاهر می شوند.
در بافتهای فرسوده به عنوان نمونه ناکارآمد در سیستم شهری جدا افتادگی فضایی، اجتماعی و اقتصادی از سویی و برهم کُنش هریک از مؤلفههای فوق بر دیگری از سوی دیگر، این گونه بافتها را به عنوان راه-حلی برای خارج کردن از نواحی بسته مطرح میکند. طرح مسکن اجتماعی به عنوان سیاست اجرایی دولتها در تأمین نظاممند مسکن برای اقشار کمدرآمد، رهیافتی است که با وقوع در عرصههای ناکارآمد ضمن تحقق اهداف توسعه درونی، موجبات احیای حیات شهری را در این بافتها فراهم میسازد.
… و کلام آخر
ساخت مساکن اجتماعی در بستر اجرای طرحهای بازآفرینــی شــهری زمینهساز دســتیابی به مجموعهای از اهداف همچــون بهبــود شــرایط زندگــی، افزایــش کارایــی انــرژی، پاســخگویی ضدلــرزهای بــه بافــت شــهری موجود، بازتوســعه فضاهای شهری، افزایش خدمات عمومی و نیز نوســازی زیرســاخت-های شهری است. افزون بر اهداف فوق، تحقق طرح مسکن اجتماعی در توسعه درونزای شهری زمینهساز قرابت فرهنگی جامعه مقیم، گرایش فرهنگی این گونهی مساکن به ساختار زمینهای طرح، ایجاد انگیزه و ترغیب به سکونت در بافت، ایجاد تعلقمکان و شکلگیری سرمایههای اجتماعی، همچنین انتصاب هویت محله زمینه به توسعه میانافزا و فرصت شکلگیری هویت جدید در بافتهای معضلدار، و پایایی در پیوند کالبدی طرح و بستر خواهد شد.
دکتر حسین اجاقی
استاد دانشگاه