شاید فراموش کردهایم که یک ایرانی هنوز یک ایرانی است و همان نیازهایی را دارد که نیاکانش داشتهاند. عصر ارتباطات، افزایش جمعیت، کمبود زمین، رکود اقتصادی و عوامل دیگر باعث تغییر سبک زندگی ایرانیها شده است. خانههای امروز ایرانی بیشتر از آن که جایی برای زندگی آدمها باشند، چهاردیواریهایی بدقواره و دخمه مانند هستند که تنها به عنوان محلی برای چیده شدن اسباب زندگی مورد استفاده قرار میگیرند. به همین دلیل است که همیشه بیرون از خانهها و زیر سایهی درختی یا کنار جوی آبی در جست و جوی آرامش هستیم.
روزگاران گذشته درهای خانهها دو لنگه بودند و بر روی هر لنگه یک کوبه قرار داشت تا شخصی که قصد ورود به خانه را داشت با به صدا درآوردن کوبهی مخصوص جنسیت خود را اعلام کند. کوبههای حلقهای که صدای زیر داشتند مخصوص زنان و کوبههای چکشی با صدای بم مخصوص مردان بودند. میهمان در اولین گام بعد از در ورودی به فضایی سرپوشیده میرسید که در میان کوچه و حیاط خانه ساخته میشد. این فضا که هشتی یا کریاس نام دارد را به صورت چهارضلعی مربع یا مستطیل یا هشت ضلعی میساختند. هر گاه فردی به خانه میآمد و اجازهی ورود به فضاهای درونی را نداشت، در این محل منتظر صاحبخانه میماند تا در کنار حفظ آرامش افراد داخل خانه، غریبهها و رهگذران نتوانند گفت و گوهای میهمان و میزبان را بشنوند. سکوهایی برای نشستن در هشتی تعبیه میشد تا افراد از ایستادن در این فضا خسته نشوند. دالانها نیز حکایت خود را داشتند؛ راهروهای پر پیچ و خم که اجازه نمیداد میهمان در ابتدای ورود به خانه از فعالیتهای درون حیاط با خبر شود. حیاط، فضایی برای برگزاری مراسم و جمع شدن آشنایان و در یک کلام قلب تپندهی خانههای آن روزها بود. اندرونیها نیز محلی برای لمس آرامش بودند. اتاقهایی تو در تو که پای هیچ غریبهای به آن نمیرسید، در روزهای گرم سایه داشت و در روزهای سرد آفتابگیر بود.
معماری يک پديدهی منفعل نیست که تنها هندسهای از احجام به آن حاکم باشد، بلکه هنر ايجاد فضای کیفی و خلق مکانی برای پاسخ دادن به نیازهای آنی و آتی انسان است که طی فرآيندی در مکان و زمان گسترش مییابد و به فضا ختم میشود. ويژگیهای کیفی و مفهومی معماری در مکانهای مختلف جهان «هویت» آنها را ارائه میدهد. اعضای هر جامعه ادراک خاصی از هويت خود دارند؛ ممکن است اين ادراک را در دين يا در زبانشان متجلی کنند و يا آن را به صورتی نمادين در هنر منعکس سازند. انسان تنها پديدهای است که دغدغهی هويت دارد. یک فرد با حضور و رشد يافتن در جمع علاوه بر آن که دارای هويت فردی است، با گرفتن عناصر مشترکی که فرهنگ خوانده میشود، هويت جمعی پیدا میکند و به اين ترتیب ايجاد هويت فردی، يک فرايند اجتماعی است. هر فرد هنگامی خود را دارای هويت میداند که از تمايز، پايداری و در جمع بودن خود اطمینان حاصل کند. مکان و فضا مهمترين عواملی هستند که اين نیازهای هويتی انسان را تأمین میکنند. مرز پذيری و قابل تحديد بودن مکان و به تبع آن فضا، احساس متمايز بودن، ثبات داشتن، تعلق به گروه، امنیت و آرامش لازم برای زندگی را برای انسان به ارمغان میآورد. زمان يکی ديگر از عوامل هويت ساز است. فرد هنگامی میتواند مدعی داشتن هويت باشد که از تداوم خود اطمینان حاصل کند و اين تداوم همان احساس ثبات شخصیت در طول زمان است. در نتیجه هر گونه هويت فردی و اجتماعی نیازمند تداوم فردی و اجتماعی است. گذشتهی مورد نظر از لحاظ فردی همان خاطره و از لحاظ جمعی همان تاريخ است. «هویت ایرانی» ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ مردم اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ را بیان میکند و ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ است ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ در ﺗﻤﺎم ﺷﺌﻮﻧﺎت زﻧﺪﮔﯽ، از جمله ﻋﺮﺻﻪی ﻣﻌﻤﺎری و ﺷﻬﺮﺳﺎزی ﻧﯿﺰ ﻣﺘﺠﻠﯽ ﺷﻮد. معماري معاصر ايران هنوز در میان برداشت سطحي از نگاه حسرت آمیز به گذشته و فريفتگي به الگوهاي غربي سردرگم است و معمار امروز ايران در دستیابي به جوهرهی بنیادين معماري کشور خود با چالشهاي فراواني رو به رو است که مهم ترین آنها دستیابی به «ممعاری با هویت» است. معماري گذشتهی کشور ما که همواره با تکیه بر خلاقیت و ویژگیهای پايدار از جايگاهي ويژه برخوردار بود، در عصر حاضر از حقیقت فاصله گرفته و صورتي تصنعي و تنزلي پیدا کرده است. پیدایش واژگان دوگانهی سنت و مدرنیته يا فرنگی و ايرانی، مباحثی در مورد هويت در معماری ایجاد کرد که با گذشت زمان با رويکردهای گوناگون و گاهی متضاد رو به رو شد.
دستیابی به هویت در معماری با تقلید از آثار گذشته متفاوت است؛ چرا که در این صورت چیزی جز فرم انتقال نمییابد و تنها نام واپس گرایی به خود خواهد گرفت. هویت یک مفهوم پویا است که در گذر زمان دچار تحول میشود و شامل نیازهای افراد در زمان حال است. معماری معاصر ایران با تاثیر پذیری از جریانات فرهنگی و اجتماعی و به فراخور شرایط زمانی و مکانی تغییرات زیادی به خود دیده است. معماران ایرانی از سال 1357 تا امروز تحت تاثیر دو پدیدهی موازی قرار گرفتهاند. پدیدهی اول شامل اندیشهها و آثار معمارانی بود که قصد آشتی دادن معماری مدرن با سنتها و فرهنگ ایرانی را داشتند و پدیدهی دوم که پر رنگ تر و تاثیر گذار تر بود، ریشه در تمدن و فرهنگ غرب داشت. بنابراین معماری ایران در اثر جدید با توجه به هجوم جریان تجدد گرایانهی معماری غرب به ایران، شکلگیری نمونههای خالص از معماری مدرن براساس اندیشههای پیشگامان غربی، تلاش برای منطبق سازی جریان مدرنیسم با هویت ایرانی و به کارگیری مولفههای بومی و منطقهای یا تاریخ گرایی با دگرگونیهایی اساسی در ساختار خود مواجه است. براساس آن چه گفته شد، میتوان معماری ایران در عصر جدید را این چنین تقسیم بندی کرد: احیای عین به عین معماری سنتی ایران – بوم گرایی – گرایش تفننی به سبکهای معماری غرب – تداوم مباحث معماری مدرن متعالی – تلفیق مفاهیم و عناصر معماری ایرانی با تکنولوژی و معماری مدرن – گرایش به تکنولوژی برتر – گرایش به معماری نئومدرن – معماری کامپیوتری.